چند خبر محرم جدید
جشن بزرگ عید غدیر 90
مسابقه وبلاگ نویسی عرصه نبرد
مسابقه وبلاگ نویسی عرصه نبرد
مسابقه وبلاگ نویسی عرصه نبرد
مسابقه وبلاگ نویسی عرصه نبرد
مسابقه وبلاگ نویسی عرصه نبرد
بیانیه و خطابه بسیجیان در عرصه نبرد
هفته بسیج
دنیای توپ گرد
دنیای توپ گرد
دنیای موزیک
گردهمائی پایگاهی محوری شهردوزه
جام حذفی ایران
شبهای احیاء
کلاس بهداشت
تصاویری از سیل در شهر دوزه
زیارت عاشورا گلزار شهدا
تصاویری از کلاس اخلاق 90
کارکردهای بسیج از زاویه راهبرد دفاع همه جانبه
بر اساس یک تحلیل کلی از الگوی برداشت و طرز تلقی های حضرت امام (ره) نسبت به بسیج،
به ویژه از بعد رهنامه دفاع همه جانبه، می توان کارکردهای گوناگونی را برای این نهاد انقلابی در نظر گرفت:
1. بسیج و بازدارندگی: بر اساس ادبیات علمی مربوط به مقوله بازدارندگی، مهمترین بعد از
این مقوله را باید در تاثیرگذاری روانی آن پی جویی کرد. به کلام دیگر، اهداف اصلی از فعال سازی
سیاست بازدارندگی زمانی محقق خواهد شد که چارچوب محاسبات و ارزیابیهای طرف مخاطب این
سیاست از رابطه میان سود و زیان حاصل از اقدام به تهاجم، به سوی غلبه خسارتها و ضررهای
حاصل (از پیشقدمی در اقدام تجاوزکارانه) به طیف سودهای حاصله هدایت شود. ناگفته نماند که
این روند تاثیربخشی روانی و اقناع سازی نسبت به بزرگی ضررها در برابر کوچکی منافع، وجود شرایط دیگری
را نیز طلب می کند.
با توجه به نکته پیشین، از منظر دفاعی امام خمینی (ره) نیز کارکرد بازدارندگی بسیج از ظرایف
خاصی برخوردار می شود.
در این زمینه باید توجه داشت که از نظر امام (ره) کار ویژه دفاعی بسیج به ویژه در عرصه بازدارندگی،
منحصر به سیاستهای امنیتی ج.ا ایران نبوده و گستره ای فراملی و جهانی را در بر می گیرد.
عبارتهای زیر نیاز به هر توضیح در این خصوص را برطرف می کند:
«من امیدوارم که این بسیج عمومی اسلامی، الگو برای تمام مستضعفین جهان و ملتهای
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السلام
هفته بسیج را به دلاور مردان بسیجی تبریک عرض می نمایم .
بسیج چیست ؟ و بسیجی کیست ؟
بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد و بسیجی شاخ برگ درختیست که با ایثار و فداکاری تمام مجاهدان از صدر اسلام تاکنون پیوسته مراقبت شده تا بوی دل انگیز آن بهار صلح و امنیت را برای میهن اسلامی مان به ارمغان بیاورد و بسیجی بر بالای آن حدیث عشق را سروده است .
بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش برگلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سردادهاند و بسیجی دانش آموخته مکتبی است که فارغ التحصیلان آن در جنت رضوان سکنی گزیده و ثمره رشادتهای خود را در لقاء پروردگار خویش یافته اند .
بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی نشان گرفتهاند و بسیجی سرباز گمنان امام زمان(عج) است که در مکتب عاشورا تربیت یافته و در دفاع مقدس خود مدرس سلسه رهجویان شهادت گشت .
بسیج لشگر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نمودهاند و بسیجی آن رزمنده پاکبازیست که شبها در فراق مولای خود نجوا می کند و روز در جهادی حضور دارد که یک روز در برابر هجوم نظام سلطه ایستادگی کرده و اینک در برابر تهاجم فرهنگی اش خاکریز زده است .
و تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیة خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد . چرا که اگر بسیج نبود در دفاع مقدس نمی توانستیم در برابر دشمن تا دندان مسلح ایستادگی کنیم و هرجا که نوای دلنشین بسیج طنین انداز شده تحول عظیم ببار آورده که ثمرات آن در همه زمینه ها آشکار شده است .
بسیجی کسی است که شور و شعور را در هم آمیخته و پیوندی ناگسستنی با مولای خوبان دارد که در قالب زمان محدود نشده و همچنان ادامه دارد. تا زمانیکه کشور محتاج امنیت است حضور بسیج و بسیجی لازم و ضروری است و هیچ کشوری در هیچ زمانی بدون امنیت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد .
بسیج یک نیروی مردمی است و به طبقه خاصی تعلق ندارد و بسیجی را می توان در هر قشری از اجتماع جستجو کردو یافت . بسیجی با ایمان عمیق توام با عواطفی که از خصوصیات ملت ایران سرچشمه می گیرد رفتار و عملکرد دشمن را رصد کرده و هرزمان لازم شد وارد میدان شده و با تفکری که از اسلام ناب محمدی(ص) نشات می گیرد به مقابله با خطرات می رود .
در یک کلام بسیجی نیرویی کارآمد و سرمایه ای گرانبها برای اسلام و انقلاب و کشور است که باوجود آن ، کشور از گزند دشمنان مصون مانده و راههای ترقی و پیشرفت با سرعتی بیشتر طی می شود و هرکس که این نیروی عظیم را انکار کند در خرد و یا صداقت او باید شک کرد .
ذی الحجهی سال ٦١ هجری قمری، شب پیش از هجرت به سوی كربلا، حضرت سیدالشهدا امام حسین (ع) در پایان خطبهای بلند فرمود: «آگاه باشید، هر آنكس كه میخواهد خونش را در راه ما اهل بیت نثار كند و خود در بهشت لقای خدا منزل گیرد، راهی كربلا شود. بدانید كه من ان شاءالله فردا صبح به راه میافتم.»
راهیان امروز كربلا بعد از قرنها كه از واقعهی عاشورا میگذرد در جواب مولای خویش میگویند: ای حجت خدا، ما عاشقان لقاءالله هستیم و آمادهایم تا خون خویش را در راه شما كه راه حق است نثار كنیم. ما نیز فردا همراه شما راهی كربلا خواهیم شد.
O
سیارهی زمین همچنان در حدقهی كهكشانی خویش بر مدار عشق طواف میكند و این نیمهی كرهی ارض ساعتهاست كه از دریای سرخ غروب پای در ساحل شب گذاشته است و اكنون ستارگانِ كهكشان ابوالفضل العباس میروند تا حجاب ظلمت شب را همچون نجم ثاقب بدرند و در پهنهی پرجلال كهكشان راه شیری جلوه كنند.
بامدادان، خیل اسیرانی كه با مذلت به پشت خط انتقال پیدا میكنند روایت از فتح دارد.
ظاهر این بیابان رملی هر چند خبر از شكوه فتح و نصرت خدا میدهد، اما باطن خویش را بهتمامی متجلی نمیسازد.
اگر به چشمِ راز بنگری، اینجا كه قدمگاه مجاهدان راه خداست، بوسهگاه فرشتگانی است كه شگفتزده از عظمتی كه در باطن این انسان خاكی یافتهاند، صلای «لا علم لنا الاما علمتنا»(١) سر دادهاند و خدای را بر خلقت حكیمانهاش تقدیس میكنند. این خاك كه ما اینچنین غفلتزده بر آن پا میگذاریم، مهر نماز كروبیان است و این جوانان مجاهدانی هستند كه در مدح مصافشان سورهی «والعادیات» نازل میگردد. مبادا روزمرگی و مكر شب و روز ما را بفریبد و از این معنا غافل شویم. تاریخ جهان هزارها سال در انتظار ظهور این جوانان بوده است تا بیایند و امانت ازلی انسان را ادا كنند و آرمانهای هزاران سالهی انبیا و اولیای خدا را محقق سازند. این بیابان صحنهی تاریخ است و از این جنگ نیز در تاریخ آیندهی سیارهی زمین همانگونه سخن خواهند گفت كه ما از بدر و حنین میگوییم.
ای رملها، بر سر و روی و موی ما بنشینید و آن روز كه زمین فروخوردههای خویش را بیرون میریزد و صحرای قیامت مجلای حقایق پنهان خواهد شد، بر ما و آنچه میكنیم شهادت دهید. ای بیابان، چه سعادتمندند انسانهایی كه خداوند رمل تو را طینت آفرینش آنان قرار دهد، چرا كه با عشق حسین زاده خواهند شد و نفسشان عطر نام روحالله خواهد گرفت. این رملها قدمگاه مجاهدان راه خدا و صحنهی نبردی است كه برای اقامهی عدل بر پا شده است.
ای رملها، ما را در خود غرقه كنید و بر سر و روی و موی ما بنشینید و آن روز كه سرائر آشكار میشوند، بر ما و آنچه كردهایم شهادت دهید. این رملها قدمگاه مجاهدانی است كه هر چند دست چپ خود را در راه عشق باختهاند، اما باز هم بر عهدی كه با ابوالفضل العباس بستهاند پایدارند و آمدهاند تا دست راست را هم ببازند و «والله ان قطعتم یمینی...»(٢) بسرایند.
ای زائر حرم عشق، بدینجا سفر كن و چون به این حریم كه وادی مقدس عشق و ایثار است رسی، نعلین از پای بیرون كن و با احترام بر قدمگاه مجاهدان راه خدا بوسه زن و هر جا كه شهیدی بر خاك افتاده است نمازی بگزار؛ شاید كه پروردگار متعال به مقامی كه آنان در پیشگاه ذوالجلالش دارند رحم آورد و تو را نیز به ضیافت عنداللهی بپذیرد.
ساعت هفت و نیم صبح در سنگر فرماندهی لشكر، هنوز هیچ چشمی فرصت خفتن و هیچ دلی فرصت قرار گرفتن نیافته است. و چگونه بخوابد چشمی كه مظالم استكبار را بر زمین میبیند و چگونه قرار گیرد دلی كه مشتاق لقای خداست؟
یكی از آرپیجیزنها كه زخمی شده بود اما نمیخواست به پشت جبهه انتقال پیدا كند، مقاومت میكرد و با تلاش زیاد میخواست خود را از دست برادران دیگرش خلاص كند و به مصاف بشتابد.
جبهههای ما میعادگاه عشاق ولایت است و بسیج، قبلهی آمال همهی كسانی است كه حقیقت انتظار موعود را دریافتهاند و میدانند كه جز این راه، هر چه هست، نقش خیال بر آب باطل زدن است.
در كنار آن پلی كه بچهها خود را از زیر آن به جبههی مقابل دشمن میرسانند، نخست به آن برادر همافری برخوردیم كه همراه با بسیج به جبهه آمده بود و بعد هم آن مرد خدا، برادر خلیلی را دیدیم كه از سال ٥٩، از كربلای هویزه تا كنون، با آب جبهه وضو ساخته بود. برادر خلیلی برای ما گفت كه دو پسر دارد. یكی از آن دو اسیر زندانهای عراق است و دیگری علی خلیلی... برادر خلیلی هنوز خبر نداشت كه آن فرزند دیگرش هم در همین عملیات اسیر یا مفقودالاثر شده است. یكی از همرزمان علی خلیلی كه در همانجا نشسته بود، آمده بود تا این خبر را به او برساند.
وقتی خود را از زیر پل به جبههی مقدم نبرد رساندیم، در آن سوی پل، در همانجا كه آن بیسیمچی جوان با چشمانی سرخشده از شدت بیخوابی نشسته بود، به برادر غفارنظری برخوردیم. او هم دراز كشیده بود تا كمی استراحت كند. برادر حسین غفارنظری دانشجو و برادر دو شهید است. هنوز نیروهای جایگزین نیامده بودند و آنها كه تمام شب را رودرروی دشمن جنگیده بودند از وقفهای كه در آتش دشمن پیش آمده بود استفاده كرده، استراحت میكردند.
عمق جان ما با خاطراتی كه از او داشتیم انس گرفته بود و بار دیگر آنجا، در آن سوی پل، همهی خاطرات همچون بوستانی كه باد بهار بر آن وزیده باشد زنده شد و رایحهی بهشتی گلهایش بر مشام جانمان نشست و ما را با خود به معراج عشق برد؛ آنجا كه جز جمال و كمال و صداقت و عشق و ایثار هیچ چیز وجود ندارد و دلها با یاد خدا میتپد و مصائب جانگداز با یاد سیدالشهدا (ع) و مصائب او سهل میگردد. یادتان هست؟
شأن انسان در ایمان و هجرت و جهاد است و هجرت، مقدمهی جهاد فیسبیلالله. هجرت، هجرت از سنگینیهاست و جاذبههایی كه تو را به خاك میچسباند. چكمههایت را بپوش، رهتوشهات را بردار و هجرت كن. حضرت امام حسین(ع) در صحرای كربلا انتظار تو را میكشد.
انسان، اگر انسان باشد و به وجدان خویش رجوع كند، ندای سیدالشهدا را از باطن خویش خواهد شنید كه میثاق فطرتش را به او گوشزد میكند. خداوند سر و جان را نیز همچون امانتی به انسان بخشیده است تا هر دو را فدای امام حسین كند.
پیام بسیجی اطاعت است، اطاعتی كه از عشق به ولایت برمیخیزد. مگر میشود كه حضرت امام فرمانی بدهند و ما اطاعت نكنیم؟
پیام بسیجی اطاعت است، اطاعتی كه از عشق به ولایت برمیخیزد. تاریخ جهان هزاران سال در انتظار ظهور این جوانان بوده است تا بیایند و امانت ازلی انسان را ادا كنند و آرمانهای هزاران سالهی انبیا و اولیای خدا را محقق سازند. این بیابان صحنهی تاریخ است و از این جنگ نیز در تاریخ آیندهی سیارهی زمین همانگونه سخن خواهند گفت كه ما از بدر و حنین میگوییم.
ای رملها، بر سر و روی و موی ما بنشینید و آن روز كه زمین فروخوردههای خویش را بیرون میریزد و صحرای قیامت مجلای حقایق پنهان خواهد شد، بر ما و آنچه میكنیم شهادت دهید.
هر چند خیل اسیرانی كه به پشت خط انتقال پیدا میكنند روایت از فتح دارد و ظاهر این بیابانِ رملی خبر از شكوه فتح و نصرت خدا میدهد، اما باطن خویش را بهتمامی متجلی نمیسازد. اگر به چشم راز بنگری، اینجا كه قدمگاه مجاهدان راه خداست بوسهگاه فرشتگانی است كه شگفتزده از عظمتی كه در باطن این انسان خاكی یافتهاند، صلای «لا علم لنا الا ما علمتنا»(3) سردادهاند و خدای را بر خلقت حكیمانهاش تقدیس میكنند. این رملها قدمگاه مجاهدان راه خدا و صحنهی نبردی است كه برای اقامهی عدل برپا شده است.
صحنهی تخلیهی اسرا هر چند حكایت از پیروزی داشت اما از جانب دیگر سخت تأثرآور بود. این انسانها كه شیطان آنان را به بردگی كشیده است، اگر حق را میشناختند و به سخن حق گوش میسپردند، میتوانستند بر همان قلهی پرافتخار بلندی قدم گذارند كه مجاهدان راه خدا رسیدهاند؛ مجاهدانی كه وجودشان بر تارك تاریخ جهان همچون نجمی ثاقب میدرخشد و در شأنشان آیهی «انی اعلم ما لا تعلمون»(4) نازل شده است.
چند قدم آنطرفتر، برادر خلیلی كه خبر اسارت دومین فرزند خود را نیز شنیده است نشسته، پیشانیاش را بر سلاحش تكیه داده و با نفس امارهی خویش میجنگد و راستش، جنگ حقیقی همان جنگی است كه اكنون در درون او برپاست. آری، مؤمن در دو جبهه میجنگد: جبههی درون و جبههی بیرون. و جهاد اكبر در جبههی درونی انسان درگیر است.
عمق جان ما با خاطراتی كه از او داشتیم انس گرفته بود و بار دیگر، آنجا همهی آن خاطرات همچون بوستانی كه باد بهار بر آن وزیده باشد زنده شد و رایحهی بهشتی گلهایش بر مشام جانمان نشست و ما را با خود به معراج عشق برد.
خاطرهی آن جوان مجروحی كه مقاومت میكرد و نمیخواست به پشت جبهه منتقل شود و بعد خاطرهی برادر خلیلی كه میگفت: نه برادر، برای ما هیچ چیز جز دین و ایمان مطرح نیست. هیچ چیز. نه خانواده، نه مال دنیا، هیچ چیز.
|
جايگاه بسيج در نظام اسلامى
نـيـروهـاى جـان بـر كـف بـسـيـجى كه سلاح بصيرت و آگاهى را با سلاح رزم تواءمان دارند،(حـَمـَلُوا بَصائِرَهُمْ عَلى اَسْيافِهِمْ)( جايگاه بسيار بلند و مقامى بس ارزشمندرا در جامعه اسلامى دارا هستند و جمهورى اسلامى در هيچ زمانى از وجود آنها بى نياز نبوده و هيچ فـرمـانـرواى عادل و كاردان ، بدون آن ها در انجام وظايف و دستيابى به اهداف مقدّس خود موفّق نـيـست ؛ زيرا تا ابر قدرت هاى استكبارى و دشمنان اسلام در جهان وجود دارند، براى مقابله باآن هـا و حـفـظ مـوقـعـيـّت و قـدرت جـمهورى اسلامى وجود نيروهاى بسيجى با انسجام ، آمادگى وتقويت كامل ضرورت دارد.
حضرت امام خمينى (س )، در تبيين جايگاه بسيج و وصف بسيجيان ، كلمات نغزى فرموده است كه درمورد هيچ سازمان و نهاد ديگرى سابقه ندارد:
(تـشـكيل بسيج در نظام جمهورى اسلامى يقيناً از بركات و الطاف جليّه خداوند تعالى بود كهبـر مـلّت عـزيـز و انـقـلاب اسـلامـى ارزانـى شد.در حوادث گوناگون پس از پيروزى انقلاب خـصـوصـاً جنگ ، بودن نهادها و گروه هاى فراوانى كه با ايثار و خلوص و فداكارى و شهادت طـلبـى ، كـشـور و انـقـلاب را بـيـمـه كـردنـد، ولى حـقـيـقـتـاً اگـر بـخـواهـيـم مـصـداق كـامـل از ايـثـار و خـلوص و فـداكـارى و عـشـق بـه ذات مـقدّس حق و اسلام را ارائه دهيم ، چه كسىسزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهند بود. بسيج ، شجره طيّبه و درخت تناور و پُرثمرى است كـه شـكـوفـه هـاى آن بـوى بـهـار وصـل و طـراوت يـقـيـنـى حـديـث عـشق مى دهد... بسيج ، ميقات پابرهنگان و معراج پاك انديشه اسلامى است ، كه تربيت يافتگان آن ، نام و نشان در گمنامىو بـى نـشانى گرفته اند... من همواره به خلوص و صفاى بسيجيان غبطه مى خورم و از خدا مىخـواهـم تا با بسيجيانم محشور گرداند؛ چرا كه در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجى ام).
بـديـهـى اسـت مـسـؤ ولان نـظـام اسـلامـى ، از چـنـيـن ذخـايـر ارزشـمـنـدى نـبـايـدغـافـل شـونـد و حـق آن اسـت كه قدرشناس چنين سرمايه هايى باشند و در اداره امور كشور بهره گيرند. حضرت امام (س ) در اين زمينه مى گويد:
(من دست يكايك شما پيشگامان رهايى را مى بوسم و مى دانم كه اگر مسؤ ولين نظام اسلامى ازشـمـا غـافـل شوند به آتش دوزخ الهى خواهند سوخت و شما بايد بدانيدكه كارتان به پايان نرسيده است و انقلاب اسلامى در جهان ، نيازمند فداكارى هاى شماست .)
بايد تاءمّل نمود كه بسيجى چه خصوصيّاتى دارد كه آن صفات سبب شده تا حضرت امام (س )كه فقيهى بزرگ ، فيلسوف و مفسّرى توانمند و سياستمدارى دورانديش و بالاخره شخصيّتىبـى نـظـيـر بـعـد از مـعـصومين (ع ) بود، افتخار كند خود يك بسيجى است . برخى از آن صفات عـبـارت اسـت از: تـوكـّل ، صـبـر، دعا، خلوص ، راءفت و مهربانى ، انجام وظيفه بدون توقّع ،اخوّت و اتّحاد، حفظ بيت المال ، فداكارى ، شهادت طلبى ، ساده زيستى و هوشيارى .
از ايـن رو، بـسـيـجـيـان عـزيـز لازم اسـت در حـفـظ اين صفات در خود و حراست از قداست و فرهنگ بسيجى كوشا باشند.
پيشينه تشكيل بسيج
سـابـقـه تـشـكـيل بسيج مردمى در اسلام به تشكيل اوّلين حكومت اسلامى توسّط پيامبر(ص )درمدينه بازمى گردد.
پـيـامـبر(ص)، ارتش خاصّى كه كارش فقط نظامى گرى باشد، نداشت ، بلكه تنها نيروهاىدفـاعـى و رزمـى در غـزوات و سـريـّه هـا، نـيـروهـاى بـسـيـج مـردمـى بـودنـد كـه هر كدام داراىشـغـل خـاصّ خـود (كـشـاورز، بـاغـبـان ، كـاسـب و...) بـودنـد و در هـنـگـام هـجوم دشمن به فرمان پيامبر(ص) بسيج مى شدند و به جبهه هاى نبرد مى شتافتند.
به تعبير حضرت امام (س)؛
(قـضـيـه بـسـيـج ، هـمان مساءله اى است كه در صدر اسلام بوده است ؛ وقتى جنگ مى شد طوايف مـخـتـلف مـى آمـدنـد و بـه جنگ مى رفتند و اين مساءله جديدى نيست و در اسلام سابقه داشته است...).
پـس از پـيـروزى انقلاب اسلامى ، حضرت امام خمينى (س) معمار و بنيانگذار جمهورى اسلامى ،بـراى حـفـظ نـظـام از دسـيـسـه هاى دشمنان داخلى و خارجى طىّ پيامى در 5 آذر 1358 اقدام به تشكيل بسيج نمود.
حضرت آيت ا... خامنه اى درباره اهمّيّت تشكيل بسيج فرمودند:
(تـشـكـيـل بـسـيـج مـسـتضعفان به فرمان امام بزرگوار كه به قصد حفظ دستاوردهاى عزيز وارجـمـنـد انـقلاب اسلامى صورت گرفت ، يكى از ويژگى هاى انقلاب ماست . انقلابى كه تنهابـا اتـّكـا بـه تـعـاليـم رهايى بخش اسلام و بدون تكيه بر هيچ قدرت خارجى شروع و به پيروزى رسيد.
بـسـيـج پـايـدار و مـانـدنـى است و براى آن كه ايران اسلامى بتواند بار سنگين هدايت الهى وسـعـادت انـسـان هـا را بـه سرمنزل مقصود برساند، بسيج بايد روز به روز توسعه يابد وروحيه و معرفت بسيجى فراگير شود.)